لبیک یا حسین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دلنوشته

27 اردیبهشت 1395 توسط ثريا خويشاوندي

 

«بسم الله الرحمن الرحيم»

السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان (عج)

آقای مهربانم سلام…!

مدتی می‌شود که بهانه‌های مختلف، پنجره ی روشنی را بر من بسته است…
مثل همه ی اهل زمانه‌ام!
آخر مردمان زمانه ی ما،
به بهانه ی زندگی پر ز نور، در تاریکی سر می‌کنند…
به بهانه ی چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده ی تابلوی کاغذی چشم می‌دوزند…
به بهانه ی سیرابی، سراب‌ها از پس هم می‌گذرانند…
و به بهانه ی انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه می‌زنند…
و…
بهانه پشت بهانه…

گویی کسی نیست تا برخیزد و بی‌بهانه، سنگی از این دیوار غیبت برچیند…!

آری…
حالا من هم از همان اهالی‌ام…
از اهالی کوی غافلان…
از اهالی سطرهای نقطه ‌نقطه…!

اما با همه ی نداشته‌هایم،
با همه ی نقطه ‌چین ‌هایم…!
هر از گاهی،
گرمی آفتاب مهربانی را، از پشت پنجره ی نیمه بسته ی دلم، احساس می‌کنم.
خورشیدی که به آهستگی،
با قدومی آرام و بی‌صدا…
بر داخل کلبه ی سرما زده‌ام، گرمی می‌چکاند…

باز هم مثل مردم زمانه‌ام…!

اما نمی‌دانم چه می‌شود که در جستجوی تابش بیشتر،
و آن‌همه حرص و ولع بیش از پیش، داشته‌هایمان را هم پشت گوش می‌اندازیم…
بیش خواستن کجا و اندک را هم ز کف دادن کجا؟

آقاجان…
چه می‌کنی با ما نامردمان؟
چه می‌کنی با این‌همه پنجره ی بسته و مهر و موم شده؟
چگونه از روزنه ی پنجره‌های سنگی، بر ما نااهلان می‌تابی و گرمیت را دریغ نمی‌کنی؟

مولاجان دلم برایت تنگ است…
تنگ‌تر از پیش…
بر من بتاب ای خورشید…
بر کلبه ی محقّر دلم باز هم بتاب…
باز هم بر همه ی مردمان زمانه‌ام بتاب…!

تا شاید گرمی نگاهت، خواب زمستانی را از چشمهای خواب‌زده ی مان بزداید…
بر ما بتاب…

التماس دعا

اللهم عجل لوليک الفرج

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: مهدویت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی
  • تصاویر
  • بصیرت
  • تاریخی
  • مهدویت
  • مهدویت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس