لبیک یا حسین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کنار نگذار

16 فروردین 1395 توسط ثريا خويشاوندي

رنج یا موهبت

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار .

 نظر دهید »

صفات مومن

22 اسفند 1394 توسط ثريا خويشاوندي


صفات مومن
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

روزی امیر المؤ منین علیه السلام از کنار عده ای از قریش که نشسته بودند می گذشت. آنها از لباسهائی سفید و صورتهائی خوش رنگ برخوردار بودند و بسیار می خندیدند، و هر کسی از کنار آنها می گذشت با انگشت به او اشاره می کردند وی را مورد تمسخر قرار می دادند.
آنگاه به گروهی از اوس و خزرج گذر کرد که آنها نیز نشسته بودند و از بدنی لاغر و ضعیف و رنگی زرد برخوردار بودند و در سخن گفتن خود تواضع می ورزیدند.
حضرت تعجب کرد و بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله وارد شد و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت شوند، من امروز به مردمی گذشتم و صفات آنها را ذکر کرد و ادامه داد به عده ای دیگر از اوس و خزرج گذر کردم و آنها را نیز توصیف نمود و گفت: همه آنها افرادی مومن هستند، حال صفات مومن را برایم بیان فرما.
رسول خدا صلی اللّه علیه و آله سر به زیر انداخت و پس از لحظه ای سر بلند کرد و فرمود: مومن بیست صفت دارد و اگر از این صفات بر خوردار نباشد ایمانش کامل نیست. و آن ویژگیها عبارتند از:
حضور در نماز، دادن زکات، اطعام مسکین، دست کشیدن بر سر یتیم، پاکیزگی لباس، کمر بستن به عبادت خدا و دیگر اینکه وقتی سخن می گویند راست می گویند و هنگامی که وعده می دهند خلاف وعده نمی کنند، و اگر امین شمرده شوند خیانت نمی ورزند. زاهد شب و شیر روز هستند، روزها روزه دار و شبها عبادت می کنند، همسایه آزار نیستند و همسایه ها از آنها در امانند، متواضعانه راه می روند و در تشییع جنازه شرکت می کنند. خداوند ما و شما را از متقین قرار دهد

بحار النوار، ج 43

 نظر دهید »

تبریک سال 95

22 اسفند 1394 توسط ثريا خويشاوندي

 نظر دهید »

دموکراسی

22 اسفند 1394 توسط ثريا خويشاوندي

 

دين و دموكراسى باهم سازگارند؟


هم چنين اگر ريشه ى دموكراسى هاى امروزين را در ليبراليسم بدانيم و چنان كه تورن عقيده دارد، بگوييم «دموكراسى در اصل زاييده نمى شود مگر به عنوان محصول فرعىِ سياسى غيرعمدى ليبراليسم اقتصادى»،آن گاه به قول بعضى، تعارض هاى كلى ميان دين و ليبراليسم، در قالب كنار زدن دين از صحنه ى جامعه به وسيله ى ليبراليسم، و صرفاً جنبه ى فردى و سليقه ى شخصى يافتنش، انكارناپذير است.
گى ارمه نيز در كتاب فرهنگ و دموكراسى، هم خوانى يا تعارض ميان دين و دموكراسى را بر حسب فضاهاى مذهبى، متفاوت مى داند; مثلاً كيش كاتوليك و پروتستان را در اروپاى مركزى و لهستان و جاهايى ديگر، در برابر كمونيست ها و قابل جمع با دموكراسى دانسته است. امّا در مورد كيش هندو معتقد است كه هندوكيشى به معناى دقيق كلمه به اين نگرش ارج فراوان مى نهد كه بايد از امور دنيوى چشم پوشيد; و اين عقيده چندان با تعهد دموكراتيك سازگار نيست. ارمه پيش از نتيجه گيرى در اين زمينه چنين اظهار نظر مى كند:
به هر حال تمام اديان وحى شامل يك هسته ى عقيدتى اصيل هستند كه ريشه در گذشته اى دور دارد و اين فاصله ى زمانى باعث ايجاد ناهماهنگى ميان ارزش هاى مقدس و ارزش هاى دموكراسى مى شود. ارزش هاى دموكراسى كه به نوبه ى خود به بستر فرهنگى، اجتماعى، اخلاقى يا اقتصادى از زمان رنسانس به بعد مربوط مى شوند، به دوره ى محيط ديگرى غير از دوره ى محيط ارزش هاى دينى تعلق دارند.
وى پس از اين كه در مورد فِرق مختلف مسيحيت در جاهاى گوناگون، مذاهب سرخ پوستى، كيش هندوها، و موارد ديگر بحث مى كند، اين گونه نتيجه مى گيرد كه ساير مذاهب، در دايره ى چنين جزميتى كه نتوانند ارزش هاى ايمانى و ارزش هاى دموكراسى را با هم جمع كنند گرفتار نشده اند.
در خصوص اسلام و دموكراسى بعد از اين بحث خواهيم كرد، امّا درباره ى جمع يا تعارض دموكراسى با كليت اديان، بايد به معانى هر يك توجّه كنيم.
براى دين تعريف هاى متعددى ذكر شده است. همان گونه كه براى دموكراسى نيز تعاريف زيادى بود كه به برخى از آن ها اشاره شد. دانشمندان غربى در تعاريف خود غالباً از جنبه ى اجتماعى و قانون مدارى دين غفلت ورزيده اند; چرا كه دينِ قابل مشاهده و در دست رس آن ها مسيحيتِ تحريف شده بود; مثلاً رويل مى گويد:
دين ادراك رابطه اى است بين جان بشر و جان مجهول الكنهى كه انسان تسلط او را بر خود احساس و نعمت جوار او را آرزو مى كند.
هم چنين رابرتسون در تعريف دين مى گويد:
مجموعه اى از اعتقادات و سمبل ها كه با تفاوت و تمايز بين حقيقت تجربى و مافوق تجربى متعالى مرتبط است. امور تجربى از لحاظ دلالت و معنا، نسبت به امور غير تجربى، از اهميت كم ترى برخوردارند.
در اين ميان، تعدادى از صاحب نظران شرقى و بعضاً ايرانى نيز از اين قبيل تعريف هاى ناقص پيروى نموده، به نقش اصلى دين كه عبارت است از «ارائه ى ساز و كارهاى جمعى براى نيل انسان ها به سعادت»، توجهى نكرده اند; هر چند برخى از دانشمندان غربى ، خود متوجه اين كمبود شده و در جهت اصلاح تعريف خويش كوشيده اند. كارل دوبلير مى گويد: نظام متحد اعتقادات و آداب كه به يك حقيقت ما فوق تجربى و متعالى مرتبط مى شود وتمام معتقدان و پيروان خويش را در جهت تشكيل يك جامعه ى اخلاقى وحدت مى بخشد.
اشكال اين تعريف نيز در اين است كه تنها به جنبه ى اخلاقى از مقررات اجتماعى بسنده نموده است.
به عقيده ى علماى شيعه، «مجموع اين اعتقاد (به خدا و زندگى جاودان) و اساس و مقررات متناسب با آن كه در مسير زندگى مورد عمل قرار مى گيرد»،را دين مى گويند. هم چنين به قول ايشان «دين برابر است با اعتقاد به آفريننده اى براى جهان و انسان و دستورهاى عملى متناسب با اين عقايد».
بنابراين، فقط دينى كه كامل ترين تعريف را در برگيرد و عبارت باشد از: «مجموعه اى از عقايد و قوانين و مقررات فردى و اجتماعى براى سعادت انسان از طرف خداوند»، مى تواند با حكومت هاى خودكامه و ديكتاتورى هاى فردى و جمعى به مبارزه برخيزد; پس اگر مقصود از دموكراسى، نظام حكومتى مخالف استبداد فردى و جمعى باشد و مراد از دين نيز معناى صحيح آن باشد، نه دين تحريف شده در زيردست و پاى هرمنوتيك و قرائت هاى مختلف، اين دو با هم سازگار هستند; هم چنين زمانى كه هر دو از معناى اصلى خود تهى گشته، دست تحريف بشر به آن ها رسيده باشد، هنوز مى توانند سازگار باشند; البته ممكن است در اين حالت و نيز در حالتى كه يكى از آن ها به دست تحريف سپرده شوند، با هم ديگر جمع نگردند. اكنون با اين پيش فرض، ببينيم در خصوص اسلام چه مى توان گفت.

 

 

 نظر دهید »

عبرت از زندگی حضرت یوسف

10 اسفند 1394 توسط ثريا خويشاوندي

بلوغ عقلى، مقدم بر بلوغ جسمى

حضرت يوسف (عليه السلام) در بلوغ عقلى بود و كسى كه در بلوغ عقلى باشد، در بلوغ قلبى نيز هست؛ چون عقل و قلب دو رشته اتصال بين انسان و حضرت حق هستند. اين دو رشته، هر مقدار قوى تر باشد، گيرندگى فيوضاتش از پروردگار قوى تر خواهد بود.

اى خاك ره تو خطّه خاك پاكى ز تو ديده عالم پاك

اى بر سرت افسر لأمرك زيب برِ تو قباى لولاك

به خدا قسم در اين عالم چيزى شگفت انگيزتر از مقام انسان نيست. خدا مى داند كه در اين خلقت چه كار كرده و چه ساخته است و چه ظرفيتى به اين موجود داده است. انبيا هر وقت نگاه مى كردند كه مردم مقامات خود را با سنگ گناه از دست داده اند، خدا مى داند كه چه خون دلى مى خوردند. حرص مى خوردند تا انسان را به آن مقام واقعى خود برگردانند، تا جايى كه خدا به پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى گويد: تو وظيفه ندارى كه تا سر حدّ جان دادن به دنبال هدايت بشر بدوى. تو از جانت دارى مايه مى گذارى؟ چون ايشان مردم گناهكار را نگاه مى كرد، نفس گير مى شد كه خدا اين ها را چه موجود باارزشى ساخته و اين ها با دست خودشان چه بلايى به سر خود درمى آورند.

مى ديدند مردم دچار «نكس» شده اند، لغتى است كه در قرآن آمده است و غير از «نكث» است كه به معناى «عهد شكنى» است. «نكس» يعنى به جاى اين كه به جانب حضرت حقّ بروند، حركت را برعكس كرده، با سر، به سرعت، طرف اعماق جهنّم حركت مى كنند. مردم نمى فهميدند كه كجا دارند مى روند، اما پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى فهميدند.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی
  • تصاویر
  • بصیرت
  • تاریخی
  • مهدویت
  • مهدویت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس